سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و شنید که مردى از خارجیان شب بیدار است در نماز و خواندن قرآن ، فرمود : ] به یقین خفتن به که با دو دلى نماز گزاردن . [نهج البلاغه]

دست نوشته ها
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:30بازدید دیروز:14تعداد کل بازدید:20704

میثم :: 85/12/3::  6:53 عصر

دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج . دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم ، بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت . می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم  را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم . چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن ، و چه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو نرسیدن . ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست . شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد . بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ، ای خوبم دوستت دارم .

عشق ور زیدن ضمانت تنها نشدن نیست ، من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم ، نگاهت را مگیر از من ... که با آن عالمی دارم . کاش زندگی شعر بود تا برایت یک دنیا شعر می سرودم   تا با آهنگش ، در خلوت بی کسی هایش هیچوقت تنها نماند . کاش زندگی قصه بود تا برایش یک دریا قصه می گفتم تا همسفر با ماهیهای آزاد همیشه اقیانوس خوشبختی را پیدا کند . یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق. مسافر! انتقام غریبی است رفتنت ، برای دیدن من دلت را دیده کن ، دیدی که تنهایم .

 از عشق پرسیدم نام دیگر تو چیست ، زبان سرخش را در آورد و گفت: "سر سبزی که بر باد می رود" دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است ، بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام . من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام....
محبت ره به دل دادن صفای سینه میخواهد به یاد یکدگر بودن دلی بی کینه میخواهد اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست وفا ان است که نامت را همیشه بر زبان دارم وفا آن است که نامت را نهانی زیر لب دارم . نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی ، دلم تنگ است ، دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است ، سکوت از کوچه لبریز است ، صدایم خیس و بارانی است ، نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است . و نمی دانم ، و نمی دانم ، و نمی دانم .....



لیست کل یادداشت های این وبلاگ
::تعداد کل بازدیدها::

20704

::آشنایی بیشتر::
::لوگوی من::
دست نوشته ها
::وضعیت من در یاهو::
::اشتراک::